دیگو مارادونا (1960-2020): هنگامی که مرگ احساس می کرد یک تکل پشت سر است – فوتبال

دیگو مارادونا ، پسری از شهر که بیش از 30 سال قبل از ورود به مارپیچ اعتیاد و مشکلات بی شماری در سلامتی به یک فوتبالیست فوق العاده تبدیل شد ، چهارشنبه بر اثر حمله قلبی درگذشت. در تاریخ 30 اکتبر ، او 60 ساله شد.

مارادونا چندین بار به چشمان مرگ نگاه کرد ، و اگر اخیراً دچار هماتوم ساب دورال موفق شده بود ، هوادارانش بخاطر گذر از بدترین شرایط بخشیده می شوند. در سال 2004 ، پزشکان گفتند که قلب با کارایی 40٪ کار می کند. سپس مارادونا دستش را دراز کرد و به مربیگری آرژانتین در جام جهانی 2010 رفت ، جایی که در میان ستاره های ستاره فوتبال کره زمین او – با کت و شلوار تیز ، از سنجاق گوش الماس و ساعت مچی در هر دو دست می درخشید – یک فیلم بود تا اینکه آرژانتین یک روز شیفته آلمان شد. پس از فرستادن هلند برزیل به خانه.

همچنین بخوانید: دیگو مارادونا ، نماد فوتبال که آرژانتین را به شهرت رساند ، در سن 60 سالگی درگذشت

به نظر می رسید زندگی از این جام جهانی بیرون کشیده است زیرا پرده ها روی عملکرد مارادونا افتاد. در کنفرانس های مطبوعاتی – جایی که او یک بار از روی سکو بالا رفت تا خبرنگاری را که بعدا به تاریخ تبدیل شد ، در آغوش بگیرد – و در زمین ، جایی که آخرین اقدام به یاد ماندنی او ممکن بود دفن صورت در پشت دامادش سرجیو آگوئرو باشد که آلمان گل دیگری در آن به ثمر رساند شکست 4-0.

همچنین بخوانید |“یک روز توپ را در آسمان بالا با هم خواهیم زد”: پله

سال 2004 تنها سالی نبود که او با مرگ معاشقه می کرد و دنیا دعا می کرد و به معجزه اعتقاد داشت. یک سال بعد وی برای کنار آمدن با چاقی تحت بای پس معده قرار گرفت. و در کودکی با افتادن در گودالی که می توانست در آن غرق شود زنده ماند. مارادونا هنگامی که در یک مهمانی با 400 دوست 45 ساله شد ، مارادونا گفت: “من 45 ساله ام و من زنده هستم” – می نویسد مارسل مورا-آراوه ، که زندگینامه خود “ال دیگو” را به “ناظر” ترجمه کرده است. آراجو در مقدمه زندگینامه خود نوشت: “او یک غول کوچک دیوانه است که هر روز به سرعت به سمت مرگ خود می کشد و سورتمه می کشد.”

همچنین بخوانید | مارادونا میراثی را بدون محدودیت به یادگار گذاشت ، جای خالی او پر نمی شود: رونالدو

بنابراین جای تعجب نیست که مارادونا 2006 یک بار دیگر راه خود را به نسخه پف کرده نبوغی رساند که در جام جهانی 1986 انگلیس را پشت سر گذاشت تا یکی از به یادماندنی ترین گل های مسابقات را به ثمر برساند. در روسیه در سال 2018 ، نسخه مارادونا ، که هواداران را از ترس پر کرده بود ، در جام جهانی هنگامی که در بازی آرژانتین و نیجریه به کمک صندلی خود نیاز داشت ، در جام جهانی دیده شد. او این کار را به گردن شراب انداخت و گفت حال او خوب است و ما ادامه دادیم. بنابراین وقتی روز چهارشنبه خبر حمله قلبی وی در خانه در بوینس آیرس به گوش رسید ، به نظر می رسید که او از پشت سر کنار آمده است. چگونه مرگ می تواند در این دور پیروز شود؟

در هند ، همه بازی های زنده برای اولین بار در جام جهانی 1986 نمایش داده شد. و از آنجایی که جام جهانی را برای خود رقم زد ، مارادونا از مرز افسانه و خدا در کشوری عبور کرد که تا سال 2008 به آن سفر نخواهد کرد. در مصر ، راهزنان گروهی از گردشگران آرژانتینی را آزاد کردند ، فهمیدند که آنها از کشور مارادونا هستند ، می نویسد جیمی برنز ، “دست خدا”. اما حداقل او در آنجا یک بازی دوستانه انجام داد. او در کلکته نبود ، جایی که استادیوم سالت لیک برای دیدن حرکت او با ماشین ، سرریز شد. در بنگلادش او هیچ کدام را نداشت ، اما مهم نبود. دیدن خدا ، قهرمان جام جهانی 1990 و در نقشی که در سال 1994 قبل از گذراندن یک تست مواد مخدر بازی کرد ، احساس یک عمل خودآگاهی بود.

ظهور مارادونا همزمان با تبدیل فوتبال به یک صنعت میلیارد دلاری بود که در جریانات متقابل آن در بیشتر دوران بازیگری خود را پیدا کرد. به جز زمان حضور در ناپل ، جایی که او تیمی را تحویل داد که بقیه کشورها به شکوه اروپا تحمیل کردند. دو قهرمانی در سری آ ، دو قهرمانی در جایگاه دوم ، جام ایتالیا و جام یوفا آن را در شهر جاودانه کرد. مارادونا در حالی که در ناپل بود ، از یک طفره زن حیله گر به مسیحی تبدیل شد.

همچنین بخوانید | از همه شما Diego متشکرم: FC “بارسلونا” به مارادونا ادای احترام می کند

وی در آنجا با کومور ، سندیکا جنایتکار شهر نیز تماس گرفت. آنجا بود که معتاد شد. می بینید که با مارادونا ، والا و مضحک هر دو متقابلاً خود را کنار نمی گذارند ، آنها به گونه ای حیوانانه وجود دارند. درست مثل زندگی و مرگ با او تا آخرین ضربه روز چهارشنبه.

“مارادونا” ، برنز در کتاب “دست خدا” آغاز می شود ، داستان یک استعداد فوتبالی است که با اعتقاد به اینکه او خداست به دنیا آمد و در نتیجه رنج برد. او از تمام مشکلاتش در زمینی بود که بیشترین شادی را داشت. اما با انجام کاری که دوست داشت ، چون عمویش وقتی او به سختی راه می رفت توپ را به او داد ، او همچنین به قهرمان مظلوم تبدیل شد ، “دست خدا” وی – که شاید قابل توجیه باشد – سکسکه مورد نیاز آنها را تجسم می بخشد. برای مقابله با دست ناعادلانه زندگی. آن پای جذاب و جذاب شما را به سمت خود کشاند ، گشودگی او را به سمت خود کشاند.

“بیچاره پیر دیگو. در طول سالها ما بارها به او گفته ایم: “تو خدا هستی” ، “تو ستاره ای” ، “تو نجات ما هستی” ، که فراموش کرده ایم مهمترین چیز را به او بگوییم: “تو یک مرد هستی”. سخنان خورخه والدان ، هم تیمی آرژانتینی مارادونا در جام جهانی 1986 ، زندگی غیرمعمول را خلاصه می کند.