همسر واجید خان آهنگساز موسیقی فقید ، کمالروک خان ، هیپنوتیزم درمانی ، درمورد اینکه چرا مخاطب را تحت فشارهایی که در طول ازدواج با آن روبرو بود ترجمه کرد تا دین خود را ترجمه کند. واجید خان در اوایل سال جاری با ایست قلبی درگذشت و کملاروه می گوید اکنون تلاش ها به دلیل فرزندانش کنار گذاشته شده است.
روز شنبه ، او یادداشتی را در مورد آزار و شکنجه بستگان برای مسلمان شدن به اشتراک گذاشت. او دارای دو فرزند با وجید است – یک دختر 16 ساله و یک پسر نه ساله. کمالروح در یادداشت خود گفت که او و وجید “دانشکده های مورد علاقه” بودند که بر اساس قانون ازدواج های خاص ازدواج کردند ، این قانون به آنها اجازه می داد ضمن اعتقاد به آیین های خود ازدواج کنند. با این حال ، پس از آنكه وی و خانواده اش وی را برای تغییر دین تغییر دادند ، باعث ایجاد اختلاف در روابط وی و رسیدن آنها به مرز طلاق شد.
کمالرخ در مصاحبه ای با تایمز ایندیا گفت که او می خواهد صدماتی را که طی 17 سال ازدواجشان متحمل شده برجسته کند. “زندگی مرا به حدی رسانده است که من باید برای ارث بردن مناسب فرزندانم بجنگم زیرا خانواده اش پس از مرگ وجید اموال وی را غصب کردند. من برای آنها پدر و مادر هستم و در کارهای عملی نیز همیشه بوده ام! دخترم 16 ساله و پسرم 9 ساله است. من باید هزینه تحصیل و نگهداری ما را بپردازم. من به عنوان یک هیپنوتیزم درمانی بالینی کار می کنم و منبع اصلی درآمد ما حمایت خانواده Wajid بوده است. اگر این اتفاق بیفتد (کسانی که طی 7-8 سال گذشته مانعی برای برقراری ارتباط با من یا فرزندانم نبودند ، به همین دلیل ناعادلانه لازم است در هر جبهه ای بجنگم. باید با آنچه در طول 17 سال ازدواج با آن روبرو بوده ام روبرو شود. “
کمالرخ در مورد شیوه های ارعاب که برای تحت فشار قرار دادن او استفاده می شود ، گفت: “خانواده واجید همیشه اصرار داشتند که فرزندان ما نامشروع هستند ، همانطور که ازدواج ما نیز بود ، زیرا ما طبق قوانین مسلمان ازدواج نکردیم … مادرش علناً در حضور من به وجید می گفت: ازدواج مجدد ، که او به وضوح مخالفت کرد. رفتار خانواده اش به من بی احترامی بود. امتناع واجید از ادامه اعتقادات ، امتناع وی از پذیرش دیدگاه متفاوت و دخالت و نفوذ غیر ضروری خانواده اش باعث شد که او هرگز آنطور که شوهر باید در کنار من نباشد. تاکتیک دیگری برای ایجاد رعب و وحشت ثبت درخواست آنها برای طلاق در صورت عدم تغییر مذهب بود. البته در پایان ما طلاق نگرفتیم ، زیرا او به حماقت خود پی برد. “