من اشتباه کردم و هزینه آنها را پرداخت کردم. اما توپ هنوز تمیز است: آنتاگونیست مارادونا فوتبال است

دوربین دیگو مارادونا جوان را ردیابی می کند ، آنقدر به چکمه های او نزدیک است که میکروفن خبرنگار را در حالی که دور موتور استادیوم سائوپائولو در ناپل را می گذراند و جلوی لشکر دوربین های مطبوعات متوقف می شود ، اغلب به پشت او می زنند. مارادونا با انگشت خود یک گزارشگر خاص را صدا می کند و خبرنگار بلافاصله خود را متعهد می کند – سال 1987 است و در ناپل ، فقیرترین شهر ایتالیا ، جایی که یک فوتبالیست با داشتن یک عنوان قهرمانی در لیگ برتر ، یک انقلاب اجتماعی ایجاد کرد ، مارادونا به عنوان تناسخ مجدد خدا و نه فقط دست او دیده می شود.

مارادونا می گوید: “دفعه بعدی که می بینم شما در اطراف خانه ام چرت می زنید ، شما را با شکسته ترک می کنم.” “به دیگو گوش کن. خبرنگار پاسخ می دهد ، شما کار خود را انجام می دهید ، و اجازه دهید من کار خود را انجام دهم. اما مارادونا با تهدید تهدیدش – “نگو من به تو هشدار ندادم” – گونه را نوازش کرده و از او دور می شود – وقتی او به زمین تمرین می رود او را تماشا می کند.

همه دوربین ها مارادونا را سنسور خود می کنند. در حالی که او توپ را به پشت پاشنه خود می زند ، مطبوعات سوالاتی را در مورد روابط مختلف او ایجاد می کند – با پسرش ، خارج از ازدواج ، با مافیای کومور در ناپل و با کوکائین. اظهارات مارادونا در این تصاویر خراشیده دیده نمی شود ، اما او احتمالاً به همان اندازه خالی از تعداد فیلم های بی شماری بود که از آن دوران وجود دارد ، زمانی که او نه تنها بزرگترین فوتبالیست بود ، بلکه به گفته خودش ، “مرد ، که بیشترین بازدید و ثبت روی زمین را دارد. “

تصاویر ضبط شده مارادونا چنان آشکار است و آنقدر بیشمار است که اوسیف کاپادیا ، برنده اسکار ، یک مستندساز ، آنها را جمع آوری می کند و هنوز هم می تواند از رابطه خارش دار موضوع با شهرت در اواسط دهه 80 ، به مدت 11 ماه هنگامی که یک مرد بود ، بگوید. آرژانتین را به جام جهانی رساند و ناپولی را بر روی نقشه قرار داد. اما حقیقت این است که ، مارادونا همیشه توسط افرادی احاطه شده بود ، افرادی که آماده ضبط بودند – دوربین های دستی قبل از شروع قرن ، و سپس تلفن های همراه – که به تواریخ شناسان اجازه می دهد زندگی آشفته او را به راحتی درک کنند.

در یکی از قدیمی ترین فیلم های مارادونا ، که از آن Capadia یک داستان کلاستروفوبیک را در دیگو مارادونا آغاز می کند ، از یک پسر 12 ساله با یال نامرتب س isال می شود که از زمانی که اعجوبه فوتبال به او و خانواده اش کمک کرد تا از محله های فقیرنشین بیرون بیایند ، زندگی چگونه تغییر کرده است. پسر می گوید: “خوب ، این مصاحبه ها احتمالاً بیشتر است.”

در طول زندگی او در سال 2019 ، مصاحبه کنندگان در نزدیکی بیمارستانی در بوینس آیرس جمع شدند و وانت سرعت مارادونا را که اکنون 59 سال دارد ، کند تا پروانه میکروفن را از پنجره بیرون بکشد ، انگشت خود را برگردانده و فریاد بزند ، “این پاسخ من به تمام سوالات شماست.”

بین این بایگانی ها از ابتدا تا انتها دوربین ها او را همه جا دنبال می کردند – به اتاق خوابش وقتی که به بچه آواز خواندن در مورد یوونتوس را توهین می کرد ، به اتاق رختکن هنگامی که با خودشیفتگی زیر شلوار خود ترانه ای درباره خودش می رقصید ، در دادگاه قبل از اینکه او باشد برای فرار از زندان مجبور به فرار از ناپل شد و به اتاق استودیویی که در آنجا چاق بود (کمی قبل از تجربه اولین حمله قلبی در سال 2004) رفت و ضمن صحبت در مورد اعتیاد خود ، گریه کرد. وی گفت: “من با ناک اوت می بازم.”

دوربین ها او را در همه آواتارهای بین مقدس و گناهکار ، در همه سنین بین پیر و جوان ، در همه اندازه ها بین چربی و تناسب اندام ، و در همه احساسات بین عزیز و غمگین ثبت کردند. اما یک ویژگی برای نگاه دائمی زندگی او – تنهایی – بدون تغییر باقی ماند.

فوتبال می تواند یک ورزش تیمی باشد ، اما این زمین می تواند یک مکان بیابانی برای جادوگران مانند مارادونا باشد که به افراد فانی کمتر وابسته هستند تا توپ را در زمان مناسب و در جای مناسب به آنها منتقل کنند. این موضوع در مستند “زیدان: پرتره ای از قرن بیست و یکم” به بهترین شکل نشان داده شده است که نشان داد چگونه حتی زین الدین زیدان متعالی بیشتر وقت خود را در زمین می گذراند ، آه می کشید و نیمه های بیهوده ای برای رئال مادرید انجام می داد.

اما حداقل وقتی در پایان مسابقه 17 دوربین همگام سازی شده (که فقط به خاطر او در این مستند تهیه شده بود) خاموش شدند ، زیدان به خانه برگشت و به شریکی که از دوران نوجوانی با او رابطه داشت به خانه بازگشت. مارادونا نتوانست آن نوع ثبات را پیدا کند.

این زمانی است که با او در مستند Netflix مارادونا در مکزیک آشنا می شویم ، در مورد طلسم دو فصل او به عنوان مدیر Doradas ، تیم مستقر در سینالوآ – معروف به داشتن قدرتمندترین داروی جهان و قدرت اصلی آن El. چاپا گوزمن. مارادونا پس از فرود در فرودگاه کولیاکان گفت: “به آنچه رسانه ها می گویند اعتماد نکنید.” “من فقط اینجا هستم تا سرنوشت باشگاه فوتبال را رقم بزنم.”

این مارادونا شکل رقت انگیزی را ایجاد می کند – پاهایی با کمان ، ستون فقرات خم شده ، عصا که شکم را به شکل بشکه پشتیبانی می کند. صحبت های او نامرتب است و افکارش متناسب نیست و تیم ESPN در مورد تاکتیک های بعد از بازی با او صحبت می کند و مارادونا جواب می دهد ، “آاااااااااااااااااااااااااااا با سر تکان دهنده

در یک تمرین ، او به گروه بزرگی از بچه ها که خواهان امضای خود هستند ، روی می آورد و ناگهان عصبانی می شود. “اگر دوباره فریاد بزنید” دیگو “، من از اینجا دور می شوم. من چیزی برای از دست دادن ندارم ، خوب؟ “در غیر این صورت ، در طول یک مسابقه اجباری برای تیمش ، او فقط بلند می شود و از نیمه راه از اتوبوس چارتر پیاده می شود.” از دوربین پشتی می گوید: “من رنج می برم.

اما از آنجایی که او هنوز مارادونا بود و داراداس چیزی تمیز بود ، حضور او به تیم پایه در دسته دوم الهام بخش داد تا صعود خود به فینال پلی آف را برای صعود به لیگ برتر مکزیک رقم بزند. آنها پس از اینکه خانه ای مملو از جمعیت در سان لوئیس با شعار “Maradona se la came” شعار “مارادونا سه لا” آمد ، برنده نشدند و او را مجبور کردند که بر روی گروهی از طرفداران شعار – که در حال ضبط این لحظه از طریق تلفن های همراه خود بودند – حرکت کند و پس از از دست دادن در رختکن خراب شود.

وی بعداً به رئیس باشگاه گفت: “هر چه خوب بودم ، آنها هنوز هم به خاطر كار بدی كه انجام دادم از من یاد خواهند كرد.” شاید چون چشم برای همیشه به او دوخته بود ، سرانجام یک خدای انسانی به دست آوردیم. کسی که در طول اقامت خود در اینجا متأسف آمرزش بود: “من اشتباهاتی مرتکب شدم و هزینه آنها را پرداخت کردم. اما توپ هنوز تمیز است. “